تحولات لبنان و فلسطین

۲۴ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۶
کد خبر: 803854

در میان اقشار مختلف جامعه،کودکان و نوجوانان انعطاف پذیر ترین قشر در برابر یادگیری هستند. همانطور که در روایات اسلامی نیز اموخته های دوران نوجوانی به نوشته های روی سنگ تشبیه شده تا اهمیت این موضوع را بیشتر نشان دهد. انسان ها در این دوران بیشتر از هر سن دیگری تحت تاثیر عوامل بیرونی هستند و بازخوردی که از دیگران می گیرند،شخصیت آن هارا شکل می دهد.

«کلیله و دمنه»، محصول جدید شبکه نمایش خانگی برای شلیک به روان کودکان!

شاید به همین دلیل است که این روزها،جامعه ی هدف جنگ نرم را اکثرا کودکان و نوجوانان تشکیل می دهند.در واقع اموخته های این دوران تا سال های سال همراه انسان می ماند و مسیر مهم جوانی و بزرگسالی را برای او ترسیم می کند.چشم ها یکی از ابزار مهم برای یادگیری هستند و در واقع بسیاری از موضوعات با مشاهده در ذهن انسان می نشیند و حک می شود.با ورود دنیای رسانه و تصویر به درون خانه های مردم،این موضوع بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفت که در کنار مراقبت های دیگر، مراقب خوراک دیداری و رسانه ای فرزندانمان نیز باشیم.در شرایطی که کمپانی های بزرگ جهانی با سرمایه گذاری های کلان در پی تولید کارتون،انیمیشن و فیلم برای کودکان و نوجوانان هستند تا فرهنگ و آموزه های مدنظر خودشان را بطور ناخوداگاه در سطح جهانی ترویج کنند؛قطعا یکی از شیوه های امن خانواده ها برای کنترل فرزندانشان،استفاده از برنامه های کودک و نوجوان ایرانی است.اما چه کسی بر محتوایی که در ذهن سرمایه های کشورمان حک می شود نظارت می کند؟

مرضیه برومند،شخصیتی که نام اورا با مجموعه های  دلنشین تابه تا،خونه مادربزرگه و مدرسه موش ها میشناسیم؛این روز ها با یک سریال عروسکی به نام شهرک کلیله و دمنه که در شبکه نمایش خانگی پخش می شود،مهمان نگاه خانواده های ایرانی شده است. سریالی که نقطه قوت آن،گروه صدا پیشه و عروسک گردان آن است اما محتوای آن جای بحث دارد. کارگردان این سریال معتقد است که این مجموعه صرفا برای کودکان ساخته نشده و همه می توانند ان را تماشا کنند اما اینطور برداشت می شود که محتوای آن مناسب کودکان نیست.این نمایش عروسکی که در ظاهر بر اساس حکایت های پند اموز کلیله و دمنه ساخته شده ، داستان یک زن و شوهر است که محل خوش آب و هوای زندگی خود را رها کرده و به تهران آمده اند. از همین خلاصه قصه میتوان پی بردکه برومند دغدغه ی مهاجرت

 بی رویه به پایتخت را دارد.اما بحث اصلی دیالوگ هایی هست که در جریان این نمایش عروسکی رد و بدل می شود و در ذهن مخاطب کودک و نوجوان قرار می گیرد.برای مثال در قسمت سوم این نمایش عروسکی؛شاهد دیالوگی هستیم که در آن یکی از کاراکتر های عروسکی درباره وضعیت رابطه شان  از طرف مقابلش که *شیرو* نام دارد می پرسد و می خواهد بداند این رابطه به ازدواج ختم می شود یا نه؛ اما شیرو به او می گوید همه ی رابطه ها به بن بست ختم می شود و ازدواج پرتگاه است!!

این دیالوگ زمانی مسئله ساز می شود که در حساس ترین دوره یادگیری و دقیقا در زمانی که باور های انسان شکل می گیردو تقویت می شود، در شبکه نمایش خانگی روابط بی نام و نشان و اسیب زا  و عدم مسئولیت پذیری در قبال احساسات به قشر کودک و نوجوان اموزش داده می شود.

این اولین بار نیست که این مسائل گریبان شبکه نمایش خانگی را می گیرد.کما اینکه پیش از این نیز منوچهر هادی کارگردان فعال سال های اخیر،در چند سریال پی در پی،حرمت مفاهیمی مانند عشق،تعهد و خانواده را در زیر پای سرمایه داری گذاشت و شروع به ایرانیزه کردن خیانت های سریال های ترکیه ای کرد.

امید است در شرایطی که متاسفانه خلا تولید اثار مناسب کودکان در فضای رسانه ای احساس می شود،نظارت بیشتری بر روی اندک تولیدات این حوزه انجام شود که یقینا هرانچه در این دوران حساس در ذهن فرزندان سرزمینمان بکاریم؛در اینده درو خواهیم کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.